چشمِ هیدن

everything what I saw, heard and told..

چشمِ هیدن

everything what I saw, heard and told..

به زودی اینجا مطالبی رو خواهم نوشت که ممکنه توی زندگی به درد بخوره، پس تا آغاز ، همراه من باشید.

Hidden

آخرین مطالب
آخرین نظرات

هوس!

مثل هوسِ لواشک از روی دیدنش، بدجوری هوس مردن کردم!

هوس ـه دیگه!

دیدین خیلیا میگن من بمیرم پدر و مادرم چی؟

بدهی هام؟

اموالم؟

خانوادم؟


به این آدما باید گفت آدمی که دلش می خواد بمیره، از لحظه ای که واقعا می خواد دیگه مرده. این سوالا رو باید فکر کرد تا بشن سوال، آدم مرده که فکر نمی کنه.


منم همینطورم فقط هوس کردم، فکرش دهنم رو آب میندازه (می ندازه؟). اگه هوس نبود اگه واقعی بود که منم زنده نبودم که!


مغز عزیز من
خفه شو!


چشم هیدن

فیلدِ پدر !

خانواده ی آن پدر یا خانواده ی پدر خوانده؟
پدر خوانده ی سیاه و خشن و طویل!

فرقی نمی کند، بِکَن از خانواده ات! نه آن کندنی که خالیشان کنی، روحت را بِکَن و در ادامه فکرت خود به خود کنده خواهد شد.
در ادامه ی "ادامه" ادامه خواهی داد و یا با فنا قرارداد رسمی خواهی بست، ممکن هم هست که مجدد خانواده دار شوی!

نه اینکه خانواده بد باشد و نه اینکه سیاهیِ ـه این پدر خوانده ی نارفیق تو را سیاه می کند، اما گاهی رنگِ تعلق می گیری...

ممکن است سایه ی سفید همدمت شود.
ممکن است "دَمَت" همدمت شود.
و ممکن است که ممکن نباشد احدی همدمت شود.

از ریشه ات که کنده شوی، زمان اندکی فرصت داری تا به هدفت برسی، باغچه ی خودت را بسازی و یا سرنوشت فناپذیرت را ببلعی!

هرچه که هستی و هرکجا، نقاب هایت را بساز و آماده نگه دار، اینجا جهان ـه نقابداران است!



مغز عزیز من
خفه شو!


چشم هیدن

پُر شدگی

پُر شدن جرم نیست، یک جور ایراد است که به دیگر ایرادات وجود آدمی اضافه می شود.

پُر شدگی از اشتباهات سرچشمه نمی گیرد، بلکه از رویاهای به سرانجام نرسیده و کارهای ناتمام و همچنین از چیزی به نام "غم" که حاصل روابط و چیز مزخرفی به نام "احساسات" است سرچشمه می گیرد.


کسی که دچار "پُر شدگی" می شود، به دکتر نیازی ندارد. این درد را باید خودش هضم کند.


یک جورهایی می توان گفت که این ایراد، در بین انسان های دهه ی شصت به این سو، بیشتر به چشم می خورد. گویا خدا نیز فرشته های چینی استخدام کرده!

انسانی که دچارِ بیماریِ پُر شدگی می شود، دیگر میل به خوردن غم و فریب را از دست می دهد و زندگی در دهانش طعمی مابینِ گَس و بی مزگی می دهد. این انسان همواره به فازی که معمولا آن را با نام "هپروت" می شناسیم، می رود و کلاً می خواهد به دیوار یا چیز ثابتی مانندِ آن خیره شود. پس از مدتی، اگر اقدامات رفع ایراد توسط سایرین انجام نشود و یا اینکه دیر به این ایراد پی ببرند، شخص کلا از حال و هوای خود خارج شده و از خود دَر می رود. سپس در مراحل پیشرفته تر موجب افسردگی شدید و بی حالی می شود و دیگر تفاوت طعمِ بین فریب و خیانت را تشخیص نخواهد داد.


هنوز راه درمان قطعی برای مراحل پیشرفته ی این ایراد یافت نشده، اما می توان در مراحل ابتداییِ این بیماری با چیزهایی مانند درد و دل و خوردن یک نوشیدنیِ کافی شاپی در یک جمعِ خیلی گرم (بالای شصت درجه) آن را تا حدودی رفع کرد.

برای رفع این درد، بستنِ سر و کشیدنِ دندان و همچنین قایم شدن پشت سایه ی سفید اصلا پیشنهاد نمی شود.



چشم هیدن

لامسب ـی از جنس زندگی

چرایی ـه تنهایی ـه هر آدمی که اطرافش پر از آدم باشد، به خودش مربوط است.

یاد بگیریم تنهایی ـه هرکس به خودش مربوط است.

یاد بگیریم سیگار عامل اصلی سرطان و برای قلب مضر است.

و یاد بگیریم تنهایی و سیگار به هم مرتبط می شود.

یاد بگیریم گاهی اوقات دردها آنقدر بزرگ می شوند که از دروازه ی قلب عبور نمی کنند.

یاد بگیریم، افزایش طول عمر و سلامتی برای یک انسان زنده و نرمال مهم است.

یاد بگیریم که اگر زنده و نرمال نیستیم، می توانیم زندگی را خوب بکنیم.

یاد بگیریم که ناسزا دادن در جمع برای یک انسان نرمال زشت است.

یاد بگیریم که اگر امید انسان هایی دیگر به ما بود، آن وقت ما به خاکــ یا چیزی هم وزن آن رفته ایم.

یاد بگیریم هرچه زندگی فشارش را بیشتر کرد، کــــــشـــ ـه لبخندمان را بیشتر بکشیم.

یاد بگیریم ته ـه سیگارمان را با پا لِه نکنیم.

یاد بگیریم خــلــسه وجود خارجی ندارد و تنها وجودِ درونی دارد.

یاد بگیریم بزرگ نشویم و کوچک بمانیم.

یاد بگیریم که از دیگران یاد نگیریم.


و سپس بیخیالِ آموخته هایمان... بی خیالِ زندگیِ خوب و تشکیلاتمان شویم.

بیخیالِ دیگران و بیخیالِ بیخیالی هایمان شویم.



مغزِ عزیزِ من، خفه شو!


چشم هیدن

عقب نگرد!

به نام کسی که رفیقش نبودیم ولی رفاقت کرد!

دکمه های صفحه کلید(!)ـمون دیگه جوهر نداره. البته اشکالی نداره، نباید از صفحه کلید خرده گرفت، آخه از حرفامون یاد گرفته. اونا هم دیگه رنگ ندارن.

نمی دونم چرا باب شده همه توی وب نوشت های شخصی خودشون فعل "نالیدن" رو صرف می کنن!

آقایون، خانم ها... نالیدن ممنوع!

تقصیر زندگی نیست که شما توش غرق شدین! مگه به شما قول داده بود که چیزی رو، هرچند با ارزش از شما نگیره؟ اصلن مگه قولی داده بود؟

روی موج های زندگی ـتون سوار بشین، سکان رو به دست بگیرین و بعدش...
بعدش چی؟
چند درجه به راست؟
یا شایدم چپ...؟
البته با اینکه طرفدار کم داره، ولی مسیر مستقیم هم هست.

در کل می دونید داستان چیه؟
بــلــه... در همون "کل"یی که بالا گفتم، عقب گرد ممنوع!



ریز نوشت یک: یه "سری"ـا که "دنبال"ـه خرده گرفتن بودن، به "چشم"ـه ما ایراد گرفتن! به اینا می گم: "90 درجه به چپ ;-) ".

ریز نوشت دو: از دست بعضی ها ناراحتم. سعی در بخشیدنشون دارم ولی نمی تونم کاراشون رو هضم کنم. کارهایی که من خودم در قبال اون ها انجام نمی دادم و اون ها روی من پیاده کردن. به قولِ اون کاراکترِ معروف : " من دیگه حرفی ندارم!".

همگی چشمِ ما...


چشم هیدن


مشکل

مشکل از اونجا شروع شد که لکه  روی پیشونی، ارجحیت پیدا کرد به محتوای توی پیشونی!





چشم هیدن

لفظ "قلم" - لفظ قلم !



لفظ قلم حرف می زنند گاهی
لفظ "غلط" را قلم می گیرند و از نو می نویسند "غلط"! به گمان اینکه معنای لفظ "غلط" را به غلط تغییر دهند همان هایی که لفظ قلم سخن می گویند گاهی...

دیوار


پست اول اومد...

به امیدش، شروع می کنیم.

فعلا به نظرات پاسخ داده می شه.

همگی چشمِ ما...



چشم هیدن